آهاي ...... خورشيد را خبر كنيد!

ساخت وبلاگ

با تو هستم، بهارسرگردان
فرزندم را ترسانده اي
او هنوز به عيدي محال 
مي انديشد
تو با آفتاب كم رنگ دم دميت،
فرزندم را ترسانده اي

لباس عيد او غوطه ور در گل؛
چشم نمناك خيسش،
بدنبال عروسك گل آلوده اش ، 
دهان معلق بي امانش، پرو خالي مي شود
دستان كوچك او، ترسيده هوا را مي شكافد
كفش هاي جفت نشده اش، روي آب معلق زنان مي رود
خورشيد را خبر كنيد
سايه ها ناپيدا، زمين ديده نمي شود
تنگ ماهي شب عيدش، پرشده از آب تيره كثيف،
ماهي ها ديوانه وار بر موج  سوارند
هيچ ردپايي  نيست، پدرش سد جلوي آب رودخانه 
شده؛ 
خانه شان ويرانه ست،عمو نوروز خانه شان را نيافته،

از بس آب گل آلوده ست.
پسرهمسايه شان در آب خوابيده، مادرش مويه مي كشد.
فرزندم خوابش مي آيد، رختخواب ها آبند.
خورشيد را خبر كنيد!

عطر شمشاد...
ما را در سایت عطر شمشاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3atr-e-shemshad5 بازدید : 307 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1398 ساعت: 2:36